امروز در بخش کارآفرینی و کسب و کار وب سایت خوشبخت می خواهیم درباره ی موضوع مهمی با شما صحبت کنیم؛ موضوعی که برای صاحبان کسب و کار بسیار حیاتی است و آن چیزی نیست جز اشتباهاتی که تجار و صاحبان کسب و کار در مسیر کاری خودشان مرتکب می شوند.
همه ی ما این جمله ی معروف را شنیده ایم که می گوید انسان جایز الخطا است. به راستی هیچ کسی نمی تواند انسانی را بیابد که در مسیر زندگی خود بدون اشتباه عمل کرده باشد. همه ی ما در مراحل مختلف زندگی خودمان دچار اشتباه شده ایم و تقریباً به این نتیجه رسیده ایم که اشتباه کردن، اجتناب ناپذیر است. بگذارید یک جمله ی معروف دیگر را نیز به شما بگوییم. حتماً شنیده اید که می گویند همه چیز را، همگان دانند. قطعاً ما از تمام چیز ها آگاهی نداریم و گاهی این عدم آگاهی ما باعث بروز اشتباهاتی می شود.
بسیار مهم است که ما در کدام مرحله از زندگی خود دچار اشتباه می شویم. همه ی اشتباهات، نتایج زیان بار یکسانی به همراه نخواهند داشت. این که اشتباه ما در چه زمینه ای بوده است و یا در چه بازه ی زمانی ای رخ داده است؛ گستردگی نتایج اشتباه را تعیین می کند. مثلاً اگر فردی در انتخاب همسر اشتباه کند، قعاً تمام مراحل بعدی زندگی او تحت تأثیر قرار می گیرد. حال اگر فردی در انتخاب یک ماشین اشتباه کند، شاید فقط برای مدت اندکی از لحاظ مالی ضرر کند و پس از مدتی شرایط برای او عادی می شود.
همان طور که دیدید و می دانید، اشتباهات نتایج یکسانی به بار نمی آورند. یکی از شغل های حساسی که اشتباه کردن در آن در اکثر اوقات به معنای شکست کلی تلقی می شود تجارت است. اگر شما کارآفرین هستید و یا این که مشغول تجارت هستید؛ نباید از این موضوع غافل شوید. اشتباه در تجارت، نه تنها باعث زیان مالی برای صاحب تجارت می شود، بلکه تمام کارکنان آن عرصه را نیز تحت تأثیر قرار می دهد.
البته در بازار رقابتی امروز، بسیاری از تصمیمات با ریسک کردن اتخاذ می شود و هر چه دامنه ی تجارت بزرگ تر باشد، به همان تناسب خطر شکست نیز بیشتر می شود. نکته ای که باید به آن توجه شود این است که شما به عنوان یک تاجر وظیفه دارید که از بروز اشتباه جلو گیری کنید و تا حد امکان تمام مسائل را کنترل کنید؛ اما علی رغم تمام این اقدامات گاهی اشتباه رخ می دهد.
در این صورت حس ممارست و پیگیر کار بودن به شما کمک می کند که دوباره به عرصه ی تجارت برگردید. دقیقآ در این شرایط است که فزق یک تاجر موفق از یک تاجر معمولی مشخص می شود. این نکته را بدانید که بزرگ ترین تاجر ها هم در طول عملکرد کاری خود، اشتباهاتی داشته اند، اما بعد از اشتباه با نیرویی مجدد به راه خودشان ادامه دادند.
در این مقاله ما پنج اشتباه رایج را که صاحبان صنایع و تجار، در طول زندگی کاری خودشان مرتکب شده اند را بررسی کرده ایم و درباره ی هر کدام توضیحات مفصلی ارائه داده ایم. این اشتباهات؛ هر کدام به تنهایی می تواند تجارت شما را به سمت شکست رهنمون کند. پس از شما می خواهیم با دقت و حوصله، مطلب را تا پایان بخوانید و سعی کنید که در تجارت خود، مرتکب این اشتباهات نشوید.
تجربیاتی از استیو پالوینا:
من برای مدت ۱۴ سال در استخدام کسی نبودم و اشتباهات تجاری احمقانهای از من سر زده است. افراد زیادی را هدایت کردم تا کسبوکار خود را آغاز کنند و دیدهام که آنها هم اشتباهاتی را مرتکب شدهاند. این مقاله خطاب به کسانی است که کسبوکار خود را به تازگی آغاز کردهاند یا در شرف انجام آن میباشند.
۱. فروش به افراد نامناسب
با اینکه فروش برای هر کسبوکاری حیاتی میباشد، شما مجبور نیستید محصولات خود را به هر کسی که میبینید حتی اقوام و دوستانتان پیشنهاد کنید. علاوه بر آن، تلاش برای ارائه محصول به کسانی که نیاز به آن ندارند هدر دادن زمان شما میباشد. فروش به افراد نامناسب یعنی فروش به همه! فروش به برخی مشتریان نسبت به بقیه آسانتر است. به عنوان مثال، همسر من مشاوره وب برای کسبوکارهای کوچک انجام میدهد و متوجه شده که کار با برخی مشتریان سختتر است.
اگر یک مشتری ورشکسته شده و نگران هر یک سکهای است که خرج میکند یا یک وبسایت میخواهد اما نمیداند چرا یا در مورد اینترنت اطلاعات کافی ندارد، مشتری مناسبی برای شما محسوب نمیشود. برای نه گفتن به مشتریانی که زحمت آنها بیش از ارزششان میباشد راحت باشید. در این صورت دردسر کمتر و وقت بیشتری برای جلب مشتریان بهتر و مناسبتر خواهید داشت. لازم نیست به همه برای ایجاد روابط کاری در کسبوکار جواب مثبت دهید.
من در اولین سال کارم تقریبا به ۵۰ درصد از کسانی که مایل به برقراری روابط کاری با من بودند جواب مثبت میدادم. من تمام دعوتهای ناهار را تنها برای اینکه ببینم میتوانم با آنها آغاز به کار کنم قبول میکردم. آنها حتی یک سکه هم به من نمیدادند! اگر فکر میکنید که یک قرار ملاقات بیهدف میباشد، حتما چنین است. امروزه من از ۱۰ دعوت تنها یکی را قبول میکنم. اگر پیشنهادی مرا در وهله اول جذب نکند آن را رد میکنم یا نادیده میگیرم.برخی روابط کاری ارزش پیگیری ندارند. یاد بگیرید تا به موقعیتها و پیشنهادات ضعیف جواب منفی دهید و به جای آن به موقعیتهای طلایی «بله» بگویید.
۲. صرف هزینههای بالا
تا زمانی که درآمد ثابتی پیدا نکردهاید، سرمایه اولیه خود را مورد استفاده قرار ندهید مگر آنکه به موردی ضروری بربخورید. من کسبوکار خود را در زمینه بازیهای کامپیوتری با سرمایه ۲۰۰۰۰ دلار شروع کردم و این مبلغ به زودی تمام شد و پس از آن من پول قرض میکردم تا کسبوکار را سرپا نگه دارم. متاسفانه، مدل اصلی چندان خوب نبود و کار نمیکرد و ۵ سال طول کشید تا کسبوکار من سود داد.
من به زودی متوجه شدم که هر دلاری که در کسبوکار سرمایهگذاری میشود معادل با دلار دیگری است که سرانجام باید از طریق فروش دوباره به دست آید. در سال ۲۰۰۴ کار فعلی خود را با تنها ۹ دلار شروع کردم در حالی که میتوانستم بیش از این سرمایهگذاری کنم. من از لوگوی فانتزی، وب دیزاین، کارت ویزیتها و دفتر کار بسیار جالب توجه و پرهزینهای استفاده نکردم. فقط یک دومین ثبت کردم.
قبل از اینکه سود کنم، این تمام هزینه من بود. دیگر هزینههای کسبوکار را از سود کارم پرداختم. کسبوکار شما باید برای شما پول بسازد حتی قبل از اینکه شما پولی در آن سرمایهگذاری کنید.البته، بسیاری از کسبوکارها نیاز به صرف مخارج هنگفت دارند اما در عصر تجارت اینترنتی، شما به سادگی میتوانید یک کسبوکار پرمنفعت را آغازکنید.
3. صرف مبالغ اندک
نسبت به سرمايهای که در اختيار داريد خسيس! نباشيد. در کيفيت صرفهجويی نکنيد! از پيمانکاران متخصص برای انجام بهتر برخی پروژهها بهره ببريد. هنگامی که مطمئن هستيد ارزش دارد، تجهيزات مناسب خريداری کنید. به جای استفاده از مبلمان لوکس، از مبلمانی استفاده کنيد که کارايی شما را بالا ببرد و در آن احساس راحتی کنيد. در ضمن، از کامپيوترهای قديمی و آنتيک استفاده نکنيد زيرا سرعت کار شما را پايين میآورد.
مدت زمان زيادی طول میکشد تا شما دانش استفاده به موقع از سرمايه را به دست آوريد لذا روش صرفهجويی را برگزينيد.
4. من بمانيد!
بسياری از کسبکارهای شخصی خود را «ما» خطاب میکنند. اين کار الزامی نيست! امروزه برای کسبوکار شخصی مانعی وجود ندارد. فعالیت من در زمينه بازیهای کامپيوتری برای مدتی طولانی ما بود اما کسبوکار شخصی من (development) هنوز من است. عنوان من را برای کسبوکاری به کار بريد که خودتان به تنهايی در آن کار میکنيد. وانمود کردن آنکه شما ما هستيد در صورتی که در واقعيت تنها يک نفر میباشيد کمی احمقانه است. اين کار احترامی را نصيب شما نمیکند. امروزه من بودن برای انجام کسبوکار يک مزيت است و شما تنها مسئول قولی هستيد که میدهيد. قول دادن از جانب ما هميشه ارزشمند نيست.
اگر در بيزينس تازهکار هستيد خود را جای چيز ديگری جا نزنید! محصولات و خدمات خود را بر اساس مهارتها و استعدادهايتان قيمتگذاری کنيد. برخی از تازهکاران فکر میکنند هنرپيشه هستند، آنها کسبوکار خود را فانتزی میکنند. فريب دادن مشتريان تنها نتيجه معکوس دارد. اگر آنقدر شرايط سخت برای کار داريد که مجبور به دروغگويی میباشيد، هرگز آغاز نکنيد! اگر اعتبار کافی نداريد وارد دنيای تجارت نشويد. ابتدا مهارتهای خود را بالا ببريد.
5. امضای قرارداد ارزشمند است!
من اين اشتباه را حتی قبل از آنکه به آن اعتراف کنم مرتکب میشدم. من قراردادهايی را با شرکتهای به ظاهر معروف امضا میکردم و زمانی که مديرعامل آنها خود را از قرارداد کنار میکشيد، ديگر آنها ارزشی نداشتند. مطمئنا من اشتباه نکرده بودم اما مگر میتوانستم پروژه را در اين وضعيت ادامه دهم؟ نه، بهتر بود کار خودم را میکردم.
يک قرارداد امضا شده تنها ورقی کاغذ است. آن چيزی که در ورای آن قرار دارد، روابط کاری است. اگر روابط کاری به خوبی پيش نرود، قرارداد عملا بیارزش میشود. هدف يک قرارداد تعيين واضح و روشن نقشها و تعهدات میباشد؛ اما در نهايت اين روابط کاری است که تعهدات را به اجرا در میآورد نه يک قرارداد! زمانی که اين حقيقت را دريافتم به روابط بيشتر اهميت دادم و در نتيجه کسبوکار به حالت پايدار رسيد. زمانی که فقط به آن ورق کاغذ فکر میکنيد تجارت شما دچار مشکل میشود.
کسبوکارهای موفق هرگز به يک ورق کاغذ تکيه نمیکنند. يکی از وکلای من که در يک دوجين از تجارتهای توسعه بازیهای کامپيوتری کار کرده است معتقد است که هرگز فقط روی قرارداد حساب نکنيد. روابط کاری بسيار شبيه روابط شخصی میباشند و مانند آن عمل میکنند. البته نوشتن قرارداد بسيار ضروری است بهخصوص در شرکتهای بزرگی که افراد زيادی به آن رفتوآمد دارند اما قرارداد نسبت به روابط در درجه دوم اهميت است.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.